تقابل در مفردات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقابل در مفردات ، یکی از اصطلاحات علم منطق و به معنای امتناع اجتماع دو شیء متخالف در یک موضوع و در یک زمان و از یک جهت است.
تقابل عبارت است از امتناع اجتماع دو امر در یک موضوع، یا امتناع صدق دو قضیّه با هم. بنابراین تقابل بر دو گونه است: یکی تقابل در مفردات، و دیگر تقابل در قضایا.تقابل در مفردات یعنی مخالفت دو چیز، به نحوی که اجتماع وجودشان، در یک موضوع و در یک زمان و از یک جهت محال است مانند تقابل بین انسان و لا انسان، و سفیدی و سیاهی، و بینائی و نابینائی، و ابوّت و بنوّت.
اقسام تقابل مفردات
تقابل در مفردات بر چهار قسم است: ۱. تقابل به سلب و ایجاب یا تناقض؛۲. تقابل به تضایف؛۳. تقابل به تضادّ؛۴. تقابل به ملکه و عدم.
← تناقض
برحسب تحقیق قلمرو ملکه از این گسترده تر است و ملکه هرداشتنی است برای موضوع که طبیعتی از طبایع آن قابل داشتن آن امر باشد، خواه طبیعت جنسی آن، خواه طبیعت نوعی آن و خواه عامّ تر از آنها و عدم عبارت است از عدم وجود در چیزی که از شان آن اتّصاف به ملکه باشد و این شانیّت گاه به حسب صنف است، گاه به حسب نوع، و گاه به حسب جنس، و لو آنکه موضوع خود شخصا شانیّت داشتن آن خصوصیّت را نداشته باشد. پس بر کسی که بینا بوده و سپس بر اثر عارضه ای به نابینائی غیر قابل علاج دچار شده هم به حسب تعریف مشهور ملکه و عدم، و هم به حسب تعریف حقیقی ملکه و عدم می توان نابینا اطلاق کرد. امّا قلمرو ملکه و عدم به حسب تحقیق از این وسیع تر است. بنابراین زنی را که از لحاظ خلقت نازا است و خود شخصا شانیّت بچه زائیدن ندارد می توان نازا گفت: زیرا اگرچه شخص آن زن شایستگی بچه آوردن ندارد، امّا صنف آن که زن است شایسته بچه آوردن هست. همچنین بر اکمه یعنی کور مادرزاد هم که کوری غیر قابل علاج داشته باشد، می توان نابینا اطلاق کرد، زیرا نوع آن که انسان است، قابل بینائی هست. امّا فی المثل به یک قطعه سنگ اطلاق نابینا روا نیست، زیرا نوع آن که سنگ است، و نیز جنس آن که جماد است صلاحیّت دیدن ندارد و نمی توان گفت سنگ نابینا است یا جماد نابینا است و در چنین موردی هم تعریف به حسب شهرت صدق می کند و هم تعریف به حسب حقیقت.
تحقیق در معنای تضاد
...

پیشنهاد کاربران

بپرس