crack (فعل)ترکیدن، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، تق کردن، تق تق کردنrattle (فعل)وراجی کردن، تق تق کردن، خر خر کردن، تلق تلق کردن، تغ تغ کردن
clackتِقتِقیدن. تِقُتوقیدن.tagh tagh kardan/کوبیدن درب، در زدن، دق الباب. دق الباب کردن. کوفتن و زدن در_سر و صدا به راه انداختن یا تق و توق کردن+ عکس و لینک