فرهنگ معین
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَقِ: نگه داری(جزمش به دلیل شرط شدن برای جمله بعدی است)
ریشه کلمه:
وقی (۲۵۸ بار)
ریشه کلمه:
وقی (۲۵۸ بار)
wikialkb: تَق
پیشنهاد کاربران
تق:[ اصطلاح توییتر] به خلاصۀ عبارت "توییت قبلی" می گویند. مثلاً وقتی توییتی زده می شود و بعد می خواهید به توییت قبلی ارجاع بدهید، می نویسید #تق.
تَق تَق/tagh tagh/: ( اسم صوت و اصل کلمه دَق دَق ) صدایی بلند و درشت که از برخورد دو چیز به هم ایجاد می شود و عامل آن چیزی غیر از انبساط و انقباض و فرسایش است مانند صدای کوفتن در و به یک واحد آن تق/tagh/ می گویند.
... [مشاهده متن کامل]
تق تق/tegh tegh/: ( اسم صوت ) صدایی کوتاه و نرم که از اشیا و استخوانهای بدن در اثر انبساط یا انقباض یا فرسایش به گوش می رسد و معمولا بیش از یکبار تکرار می شود و به یک واحد آن که ناگهان شنیده و سریع تمام می شود تق/tegh/ گفته می شود بطور مثال از یخچال یکدفعه یک صدای کوتاه در دل شب شنیده می شود و می گویند یخچال یک تِقّی کرد یا از اتاق کناری یک صدای تِقّی امد.
تق و توق کردن/tagho tugh kardan /:سر و صدا به راه انداختن یا تق تق کردن بی جهت.
... [مشاهده متن کامل]
تق تق/tegh tegh/: ( اسم صوت ) صدایی کوتاه و نرم که از اشیا و استخوانهای بدن در اثر انبساط یا انقباض یا فرسایش به گوش می رسد و معمولا بیش از یکبار تکرار می شود و به یک واحد آن که ناگهان شنیده و سریع تمام می شود تق/tegh/ گفته می شود بطور مثال از یخچال یکدفعه یک صدای کوتاه در دل شب شنیده می شود و می گویند یخچال یک تِقّی کرد یا از اتاق کناری یک صدای تِقّی امد.
تق و توق کردن/tagho tugh kardan /:سر و صدا به راه انداختن یا تق تق کردن بی جهت.