تفکده. [ ت َ ک َ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از پزاوه و آتشدان و مانند آن. ( آنندراج ).آتشدان و منقل و پرکین. ( ناظم الاطباء ) : داغت به مغز رفته فرو، حال جسم و جان از شعله های تفکده استخوان مپرس.ظهوری ( از آنندراج ).