تفهیم

/tafhim/

مترادف تفهیم: آموختن، آموزش دادن، حالی کردن، فهماندن، خاطرنشان کردن

برابر پارسی: یاد دادن، آگاه کردن

معنی انگلیسی:
causing to understand, explanation

لغت نامه دهخدا

تفهیم. [ ت َ ] ( ع مص ) دریاوانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( آنندراج ). فهمانیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). فهمانیدن و دریافت کنانیدن. تدریس و تعلیم و آموختگی. ( ناظم الاطباء ). و با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). تفهیم و تفهم ؛ فهمانیدن و فهمیدن. ( ناظم الاطباء ). رساندن معنی به فهم شنونده بوسیله ٔلفظ. ( از تعریفات جرجانی ) : و چون در عزیمت این کار پیوست ، آنچه ممکن شد برای تفهیم متعلم... در شرح و بسط تقدیم افتاد. ( کلیله و دمنه ). و خوانندگان این کتاب را باید که همت بر تفهیم معانی مقصور گردانند. ( کلیله و دمنه ). لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سمر و تحریر حکایت بوده است نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت. ( کلیله و دمنه ). و رجوع به تفهم شود.

فرهنگ فارسی

فهماندن، حالی کردن
( مصدر ) فهمانیدن حالی کردن . جمع : تفهیمات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) فهمانیدن ، حالی کردن .

فرهنگ عمید

فهماندن، حالی کردن.

دانشنامه آزاد فارسی

تفهیم (التفهیم). تَفْهیم (التَّفْهیم)
(نام کامل: التفهیم لاوائل صناعةالتّنجیم) نوشتۀ ابوریحان بیرونی، کتابی با دو روایت مستقل فارسی و عربی که هر دو در حدود ۴۲۰ق نگاشته شده اند. بیرونی کتاب را برای دختر نوآموزی به نام ریحانه بنت الحسین (الحسن) خوارزمی و ظاهراً در شهر غزنین نوشته است. او در این کتاب، با روش پرسش و پاسخ، به مبانی مقدماتی هندسه، حساب (شمار)، نجوم، احکام نجوم و گاه شماری ملت های گوناگون پرداخته است. این اثر در هر دو زبان فارسی و عربی چنان استادانه نوشته شده که نمی توان تشخیص داد که ابوریحان نخست کدام یک را نوشته و سپس دیگری را از روی آن ترجمه کرده است. نسخۀ فارسی التفهیم سند پُرارزشی در تأیید ملیت ایرانیِ ابوریحان و یکی از کهن ترین متن های جامع علمی به زبان فارسی است. کتاب فارسی التفهیم نخستین بار در فاصلۀ سال های ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸ش با کوشش و تصحیح استاد جلال الدین همایی، براساس نسخۀ اصیلی متعلق به قرن ۵ق در چاپخانۀ مجلس شورای ملی به چاپ رسید. متن عربی کتاب و ترجمۀ انگلیسی آن را رمزی رایت در ۱۹۴۳ در آکسفورد چاپ کرد.

مترادف ها

realization (اسم)
درک، فهم، ادراک، تحقق، تفهیم

پیشنهاد کاربران

دریابش:تفهیم.
فهمانیدن
آموختن
تفهیم و تفهّم/ تفاهم: تفهیم یعنی "فهماندن" و تفهّم یعنی "فهمیدن". بنابراین تفهیم و تفهّم به معنای" فهماندن و فهمیدن" و توسعاً" ارتباط متقابل" است. غالباً به جای آن می گویند تفهیم و تفاهم و این صحیح نیست، زیرا تفاهم یعنی "مقصود یکدیگر را فهمیدن" و تقریباً به همان معنای" تفهیم و تفهم است بنابراین یا باید گفت: تفهیم و تفهم و یا تفاهم.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱٠۹. )

حالی کردن

بپرس