تفلع

لغت نامه دهخدا

تفلع. [ ت َ ف َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) شکافته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). شکافته و بریده شدن و ترکیدن پای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تشقق : تفلعت البطیختة. و از ابن فارس : تفلعت البیضه ؛ ای انفلقت. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس