تفقیع

لغت نامه دهخدا

تفقیع. [ ت َ ] ( ع مص ) به تکلف فصاحت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).تشدق در کلام. || سخن بی معنی گفتن. ( از اقرب الموارد ). || بانگ از انگشتان بیاوردن.( تاج المصادر بیهقی ). از انگشتان بانگ برآوردن به خمانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || به انگشت زدن برگ گل را تا پاره گردد و آواز دهد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به کف دست زدن برگ گل که بر دست دیگر است تا پاره شود و آواز دهد. ( از اقرب الموارد ). || سرخ کردن چرم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کج کردن نوک موزه را یا زدن نوک آن. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس