تفعل
/tafa~~ol/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی لَمْ تَفْعَلْ: نکرده و نکنی -انجام ندادی و ندهی
معنی یَتَجَنَّبُهَا: از آن دوری می کند -از آن اعراض می کند (ازمعانی باب تفعّل اجتناب کردن فاعل از ماده فعل می باشد)
معنی یَتَطَهَّرُواْ: که می خواهند پاک شوند - که پاک شدن را بپذیرند (از معانی باب تفعّل قبول اثر فعل است مانند تعلّم که به معنی تعلیم را پذیرفتن یا همان یاد گرفتن است)
معنی یَتَطَهَّرُونَ: خواهان پاکی اند - پاک شدن را می پذیرند (از معانی باب تفعّل قبول اثر فعل است مانند تعلّم که به معنی تعلیم را پذیرفتن یا همان یاد گرفتن است)
معنی لَا یَسَّمَّعُونَ: نمی توانند گوش فرا دهند - در وضعیت گوش دادن قرار نمی گیرند (کلمه یسّمّعون در اصل یتسمعون بوده و تسمع به معنای گوش دادن است از معانی باب تفعل صیرورت یا به حالتی در آمدن است )
معنی مُزَّمِّلُ: جامه به خود پیچیده - لفافه به خود پیچیده (در اصل متزمل بوده ، اسم فاعل از باب تفعل (تزمل) است ، و معنایش لفافه به خود پیچیده است . کسی که جامه یا چیزی به خود میپیچد تا بخوابد یا مثلا سرما را دفع کند ، را مزمل میگویند ، و از ظاهر این جمله بر میآید در ...
معنی یَتَسَلَّلُونَ: آهسته و مخفیانه خود را بیرون می کشند (کلمه تسلل به معنای این است که کسی خود را از زیر بار و تکلیفی به طور آرام بیرون بکشد ، که دیگران نفهمند ،یا که کسی خود را از میان جمعیتی کم کم وآرام آرام بیرون کشد به نحوی که نخواهد کسی متوجه شود و این کلمه از سل...
ریشه کلمه:
فعل (۱۰۸ بار)
معنی یَتَجَنَّبُهَا: از آن دوری می کند -از آن اعراض می کند (ازمعانی باب تفعّل اجتناب کردن فاعل از ماده فعل می باشد)
معنی یَتَطَهَّرُواْ: که می خواهند پاک شوند - که پاک شدن را بپذیرند (از معانی باب تفعّل قبول اثر فعل است مانند تعلّم که به معنی تعلیم را پذیرفتن یا همان یاد گرفتن است)
معنی یَتَطَهَّرُونَ: خواهان پاکی اند - پاک شدن را می پذیرند (از معانی باب تفعّل قبول اثر فعل است مانند تعلّم که به معنی تعلیم را پذیرفتن یا همان یاد گرفتن است)
معنی لَا یَسَّمَّعُونَ: نمی توانند گوش فرا دهند - در وضعیت گوش دادن قرار نمی گیرند (کلمه یسّمّعون در اصل یتسمعون بوده و تسمع به معنای گوش دادن است از معانی باب تفعل صیرورت یا به حالتی در آمدن است )
معنی مُزَّمِّلُ: جامه به خود پیچیده - لفافه به خود پیچیده (در اصل متزمل بوده ، اسم فاعل از باب تفعل (تزمل) است ، و معنایش لفافه به خود پیچیده است . کسی که جامه یا چیزی به خود میپیچد تا بخوابد یا مثلا سرما را دفع کند ، را مزمل میگویند ، و از ظاهر این جمله بر میآید در ...
معنی یَتَسَلَّلُونَ: آهسته و مخفیانه خود را بیرون می کشند (کلمه تسلل به معنای این است که کسی خود را از زیر بار و تکلیفی به طور آرام بیرون بکشد ، که دیگران نفهمند ،یا که کسی خود را از میان جمعیتی کم کم وآرام آرام بیرون کشد به نحوی که نخواهد کسی متوجه شود و این کلمه از سل...
ریشه کلمه:
فعل (۱۰۸ بار)
wikialkb: تَفْعَل
پیشنهاد کاربران
۴ - [ سِکُنیدَن: سِکُستَن ] = [ انفعال ]
نمونه از کَنِیدَن :
کَنیدن: کَنده کردن. ( معتدی )
سِکَنیدن: کَنده شدن. ( لازمی )
ابدال ها.
سِکَنیدَن: سِکَلِیدَن: سُکُلِیدَن.
با این واژگان تا هنوز کُشتی گیری دارم تا اینکه چال های نوی پهلوانی پیدا شود.
نمونه از کَنِیدَن :
کَنیدن: کَنده کردن. ( معتدی )
سِکَنیدن: کَنده شدن. ( لازمی )
ابدال ها.
سِکَنیدَن: سِکَلِیدَن: سُکُلِیدَن.
با این واژگان تا هنوز کُشتی گیری دارم تا اینکه چال های نوی پهلوانی پیدا شود.
۵ - [ آکنانیدن خواستن ] = [ استفعال ].
۱ - [ کّنیدن: کُنستن ] = [ فعل و فعول ]
۲ - [ آکّنیدن: آکُستن ] = [ انفعال ]
۳ - [ کُنانیدن: کُنانستن: کنستاندن ] = [ تعمیل ]
۴ - [ آکُنانیدن: آکُنانستن: آکنستاندن ] = [ تفعل ]
۵ - [ کّنیدن خواستن ] = [ استفعال ]
چهار مصادر دگر باید هم نُورشن و ترجمه شوند.
۲ - [ آکّنیدن: آکُستن ] = [ انفعال ]
۳ - [ کُنانیدن: کُنانستن: کنستاندن ] = [ تعمیل ]
۴ - [ آکُنانیدن: آکُنانستن: آکنستاندن ] = [ تفعل ]
۵ - [ کّنیدن خواستن ] = [ استفعال ]
چهار مصادر دگر باید هم نُورشن و ترجمه شوند.
یادداشت:
تا کنون این مصادر را باز نکرده ام اگر این مصادر پارسی با مصدر تفعل عربی جور نبیایند سپس این مصادر خواهند بود.
[ آکُنانِیدَن، آکُنانِستَن] یا [ آکُنانیدن: آکُنِستاندن ].
فرقشان اینست که مصدر [ کُنیدن ] لازمی و معتدی است، مگر مصدر [ کُنانیدن ] واداری یا سببی است. بدین برهان درستی ها و نادرستی هایشان پس از بیان مصدر ها با گردان فعل ها در همانگاه فهمیده می شوند. راستیّانه کامم از اوزان و هنگهای مصادر است، پس باید در نخست اوزان مصادر پارسی در برابر مصادر عربی درست شوند، چراکه این مصادر با مشتقاتشان یک نمونه یا صیغه ای برای دگر مصادر پارسی می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
تا کنون این مصادر را باز نکرده ام اگر این مصادر پارسی با مصدر تفعل عربی جور نبیایند سپس این مصادر خواهند بود.
[ آکُنانِیدَن، آکُنانِستَن] یا [ آکُنانیدن: آکُنِستاندن ].
فرقشان اینست که مصدر [ کُنیدن ] لازمی و معتدی است، مگر مصدر [ کُنانیدن ] واداری یا سببی است. بدین برهان درستی ها و نادرستی هایشان پس از بیان مصدر ها با گردان فعل ها در همانگاه فهمیده می شوند. راستیّانه کامم از اوزان و هنگهای مصادر است، پس باید در نخست اوزان مصادر پارسی در برابر مصادر عربی درست شوند، چراکه این مصادر با مشتقاتشان یک نمونه یا صیغه ای برای دگر مصادر پارسی می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
[ آکُنِیدن: آکُستَن ] ( مص ل م ) = [ تَفَعُّل ]
[ آکُن، آکُست، آکُسته ] کُنِست ها.
آکُنِندَه: مُتَفَعِّل.
آکنندگان: مُتَفَعِّلین.
آکُنِندَگی: مُتَفَعِّلی.
آکُستَه: مُتَفَعَّل.
آکستگان: مُتَفَعَّلین.
... [مشاهده متن کامل]
آکُستَگی: مُتَفَعَّلی.
آکُنا: مُتَفَعِّلة.
آکُنان: مُتَفَعِّلاً
آکُنانه: مُتَفَعِّلاً.
آکُنایان: مُتَفَعِّلات.
آکُنایی: مُتَفَعِّلتی.
آکُستا: مُتَفَعَّلة.
آکُستایان: مُتَفَعَّلات.
آکُستایی: مُتَفَعَّلتی
بیان و وانمایی مصدر با برخی مشتقات باری آینده.
[ آکُن، آکُست، آکُسته ] کُنِست ها.
آکُنِندَه: مُتَفَعِّل.
آکنندگان: مُتَفَعِّلین.
آکُنِندَگی: مُتَفَعِّلی.
آکُستَه: مُتَفَعَّل.
آکستگان: مُتَفَعَّلین.
... [مشاهده متن کامل]
آکُستَگی: مُتَفَعَّلی.
آکُنا: مُتَفَعِّلة.
آکُنان: مُتَفَعِّلاً
آکُنانه: مُتَفَعِّلاً.
آکُنایان: مُتَفَعِّلات.
آکُنایی: مُتَفَعِّلتی.
آکُستا: مُتَفَعَّلة.
آکُستایان: مُتَفَعَّلات.
آکُستایی: مُتَفَعَّلتی
بیان و وانمایی مصدر با برخی مشتقات باری آینده.
تفاوت فعل و عمل: فعل به کار جزئی و لحظه ای مربوط می شود که به سرعت انجام شود اما �عمل� یک کار استمراری و همراه با برنامه ریزی قبلی است
برای مشکلات ناشی شویی
در بعضی مواقع انجام می دهی و در بعضی مواقع انجام می دهد به جمله بستگی دارد
چاره خواهی