تفطین

لغت نامه دهخدا

تفطین. [ ت َ ] ( ع مص ) فهمانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دانا و زیرک خاطر ساختن معلم کسی را به تأدیب و تثقیف او. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

ادای سخن بصورتی که شنونده ( اغلب بصورت غیر مستقیم ) متوجه موضوع، مبحث یا مطلب خاص ( دیگری ) ی شود
تفهیم

بپرس