تفضل کردن


مترادف تفضل کردن: احسان کردن، عنایت کردن، لطف کردن، مرحمت کردن، نیکی کردن، مهربانی ورزیدن

لغت نامه دهخدا

تفضل کردن. [ ت َ ف َض ْ ض ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) لطف کردن. احسان کردن. نیکویی کردن :
احسان چرا کنی و تفضل بجای آنک
فردا به روز جنگ و جفا برکشی حسام.
ناصرخسرو.
سبک باش ای نسیم صبحگاهی
تفضل کن بدان فرصت که خواهی.
نظامی.
رجوع به تفضل شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مهربانی کردن لطف کردن .

پیشنهاد کاربران

مهر ورزیدن، مهربانی کردن، نیکویی کردن، بخشیدن، دستگیری کردن، یاری دادن،

بپرس