تفصیل کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سیاهه کردن. نوشتن. بقلم درآوردن : به اختیار بقلعه غزنه رفت و به حبس رضا داد و اسباب تجمل تفصیل کرد و به سلطان فرستاد. سلطان از این حرکت در خشم شد و او را به جنایت خرابی ولایت... مؤاخذه کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 360 ). بعد از این ای یار اگر تفصیل هشیاران کنی گر در آنجا نام من بینی قلم در سر زنش.