تفشیغ. [ ت َ ] ( ع مص ) فروگرفتن کسی را و پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). مثل فشغ است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به فشغ شود. || چیره شدن خواب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).