تفسیر گازر

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تفسیر گازُر، تفسیر فارسی قرآن از ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی، مفسر گمنام امامی احتمالاً در قرن هشتم است. نام اصلی این تفسیر جِلاءالاذهان و جَلاءُالاحزان است ولی به سبب شهرت مؤلف آن به گازر، به تفسیر گازر مشهور شده است.
از مواردی که مورد بحث پژوهشگران و شرح حال نگاران می باشد، خلط نام مولف جلاءالاذهان و جلاءالاحزان، یعنی ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی با نام سید غیاث الدین جمشید مؤلف تفسیر گازر است. بر این اساس، عده ای گفته اند این تفسیر را یک نفر نوشته است.
مرحوم مُدرّس تبریزی می نویسد: «بنابر آنچه تحت عنوان جرجانی نگارش داریم، احتمال قوی می رود که سید گازر صاحب تفسیر همان ابوالمحاسن جرجانی حسین بوده و تفسیر گازر هم عبارت از همان جلاء الاذهان جُرجانی باشد و رجوع به همین عنوان جرجانی حسین نیز نمایند و بالجمله سید گازر مفسّر که تفسیری هم معروف به تفسیر گازر دارد، فی ما بین غیاث الدین جمشید و ابوالمحاسن جرجانی حسین و یا شخص دیگر بودن غیر ایشان مُردّد و تفسیر او که از جمله تفاسیر امامیه معدود و به تفسیر گازر معروف است، فی ما بین غیاث الدین جمشید و تفسیر جلاء الاذهان نام ابوالمحاسن جرجانی و یا تفسیر دیگری بودن غیر این دو تفسیر مُردّد و هنوز کاملاً منقّح نشده است».
این که چرا به آن تفسیر گازر می گویند، معلوم نیست؛ در هیچ جای کتاب به آن اشاره نشده است. نسخه های خطی به نام تفسیر گازر یا تفسیر جرجانی، یا جلاء الأذهان... بود. نسخه ها را که تطبیق کردند، معلوم شد، یکی است. برخی از فهرست نویسها، استدلال مفصّلی کرده بود که اینها دو تا هستند؛ چون نسخه تفسیر گازر را از آخر قرآن و نسخه تفسیر جلاء الأذهان را از ابتدای قرآن دیده بود و مقداری هم در سبک با هم فرق داشته اند و گمان کرده بود که اینها، دو تفسیر است؛ ولی بعد که نسخه های دیگر فراهم شد، معلوم شد که یک تفسیر است که به نامهای متعدّد خوانده می شود.
تفسیر گازر، تحریری است از تفسیر ابوالفتوح رازی است که مؤلف در متن آن اصلاحاتی به عمل آورده است؛ به گونه ای که در شیوه نگارش و طریقه تدوین و نحوه تصنیف آن با تفسیر مرجع تفاوت دارد.
مصنف با این تلخیص و گزینش، خدمت بسیار برجسته ای به کتاب شریف آسمانی انجام داده است. مؤلف در مقدمه این تفسیر می نویسد: «از بخشنده دل و جان و بخشاینده انس و جان مدد خواستم به توفیق و یاری وی این کتاب در تفسیر قرآن تألیف کردم و نام او جلاء الاذهان و جلاء الاحزان در تفسیر قرآن نهادم و در او جمع کردم از تأویلات آیات و تفسیر مشکلات، آنچه بزرگان دین و پیشوایان اهل یقین بر محک عقل زده اند و از قعر بحر «والراسخون فی العلم» یافته اند و از سبب نزول آیات آنچه معتمدان روایت کرده اند و سیاق آیات و ظاهر بر آن دلیل است اختیار کردم و بهر هر آیتی و علامتی، اخبار و احادیث و مناقب و فضایل اهل بیت علیهم السلام آنچه لایق آن بوده است، نوشتم؛ تا چشم بینندگان را نور بود و دل محبان اهل بیت را سرور».
اهمیت تفسیر گازر از جنبه های زبان و ادبیات همان است که در مورد تفسیر ابوالفتوح رازی می توان گفت. ملا فتح اللّه کاشانی (متوفی 988) در نوشتن تفسیر منهج الصادقین، تفسیر گازر را اساس کار خود قرار داده است.
مؤلف پس از مقدمه، هفت فصل قبل از شروع تفسیر آورده است:

[ویکی نور] جلاء الأذهان و جلاء الأحزان تألیف ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی، از جمله تفاسیر فارسی است که به دلیل شهرت نویسنده آن به گازُر به «تفسیر گازر» مشهور شده است.
استاد «میر جلال الدین حسینی ارموی» که این تفسیر را در سال 1338ش تصحیح کرده اند، اعتقاد دارد که اساس بیانات تفسیری جرجانی در تفسیر «جلاء الأذهان و جلاء الأحزان» تفسیر «روض الجنان و روح الجنان» ابوالفتوح حسین بن علی بن خزاعی نیشابوری رازی بوده است. بدین معنی که جرجانی تفسیر ابوالفتوح را اساس و اصل و مأخذ برای خود قرار داده است. وی در این کار، گاهی عبارات را بدون هیچ گونه تغییری آورده است. در عین حال در بسیاری از موارد تغییر بسیار مختصری در نظرات تفسیری ابوالفتوح به وجود آورده و یا آن را تلخیص کرده است.
جرجانی، در دیباچه تفسیر خود ضمن بیان مطالبی پیرامون تفسیر قرآن کریم، به انگیزه نگارش و تألیف و سبک تفسیری خود اشاره می کند و می گوید:
چون یکی از این دو متمسک، کتاب خدای و گذاشته مصطفی است و عوام از فائده این کتاب بی نصیب اند، از آن که علم تأویل و تفسیر آن کسی داند که سال های دراز در دریای علوم غوطه خورده باشد و به غوص فکر، جواهر بیان و نکات قرآن به دست آورده باشد نه از هر دریایی بلکه از دریای «أنا مدینة العلم و علی بابها» حاصل کرده باشد و تفاسیر اصحاب، آنچه به عربی است عوام را از آن بهره ای نیست، و آنچه به زبان فارسی است بعضی که اختصاری دارد از فائده عاری است، و آنچه مطوّل است در او اعراب و لغت و اشتقاق و قرائت قرّاء و اختلاف مفسران از بس که آورده اند عوام در مطالعه آن سرگشته و حیران می مانند و از فائده آن بی نصیب می شوند، چون حال بر این جمله یافتم از بخشنده جان و بخشاینده انس و جانّ مدد خواستم و به توفیق و یاری وی این کتاب را در تفسیر قرآن تألیف کردم و نام او «جلاء الأذهان و جلاء الأحزان فی تفسیر القرآن» نهادم و در او جمع کردم از تأویل آیات و تفسیر مشکلات، آنچه بزرگان دین و پیشوایان اهل یقین بر محک عقل زده اند
لذا مشاهده می شود که مؤلف ضمن انتقاد و خرده گیری از سایر مفسران، که گاه در بیان تفسیر آیات به ایراد نکات ادبی و اشتقاق و قرائت قراء و امثال آنها می پردازند و بدین طریق عوام را از فهم نکات تفسیری کلام خداوند باز می دارند، معتقد است که مفسران جهت ایجاد نقش هدایت گری قرآن باید با بیانی درخور فهم و توجه عوام به تفسیر آیات بپردازند. این نظر و تفکر تفسیری «ابوالمحاسن جرجانی» در گزینش نوع روش یک مفسر در تفسیر قرآن، اصلی است که در تفاسیر قرن اخیر مورد عنایت مفسران قرار گرفته است. از آنجا که خداوند کلام خود را «هدی للناس» قرار داده است شایسته است که تلقی و برداشت مفسران و اسلوب نگارشی در تفسیر، اسلوبی باشد که علاوه بر جامع بودن، از ویژگی فراگیری و قابل استفاده بودن برای توده مردم برخوردار باشد و به تعبیر دیگر از اطناب ممل و ایجاز مخل به دور باشد.
تفسیر از جهت نگارشی بسیار خوب و عبارات آن دارای فصاحت و بلاغت و عاری از هرگونه اطناب می باشد. در عین حال در پاره ای از موارد که ایجاز مطلب باعث اخلال در کلام می شود بیان مفسر به صورت تفصیل ایراد شده است. وی مطالب تاریخی را متذکر شده و جهت تنوع موضوع و تقریب مطلب به ذهن خواننده، به اشعار عربی و فارسی تمثیل جسته است. البته با دقت در محتوای تفسیر مذکور سبک بیانی آن طبق فضای ادبی قرن نهم یا دهم ایراد شده است. گر چه این سبک شاید برای خوانندگان امروزی قدری مشکل به نظر برسد امّا در واقع این گونه نگارش در نوع خود، سهم به سزایی در شکوفایی فرهنگ و ادبیات یک ملت ایفا کرده است. لذا مفسر، تمام آیات را در یک مجموعه تفسیری در حجم ده مجلد و به قطع وزیری تدوین کرده است که با اغماض از برخی مطالب -که در حین مقاله به آنها اشاره خواهد شد- در نوع خود تفسیری بدیع و مختصر و قابل استفاده برای همگان خواهد بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس