[ویکی فقه] تفسیر قرآن به قرآن. تفسیر قرآن به قرآن دارای گستره وسیعی است که در گرایش ها و سبک های گوناگون تفسیری قابل توجه است و شیوه ها و انواع این تفسیر از منظرهای مختلف تقسیم بندی شده اند.
بی تردید، متقن ترین منبع برای تبیین و تفسیر قرآن، خود قرآن است؛ زیرا بنا به فرمایش امیر مؤمنان (علیه السّلام): برخی آیات آن، یکدیگر را تبیین می کنند و آیات آن گواه صدق یکدیگرند (ینطق بعضه ببعض، و یشهد بعضه علی بعض.) آنچه در ضمن پاره ا ی از آیات، مبهم ذکر شده است، در جای دیگری از قرآن آشکار و مفصل آمده است و حق هم همین است؛ زیرا قرآنی که تبیان همه مبهات شریعت است، به طریق اولی تبیان خودش نیز خواهد بود و به همین جهت است که جمله القرآن یفسر بعضه بعضا در زبان مفسران شهرت یافته است.
شیوه های تفسیر قرآن به قرآن
تفسیر قرآن به قرآن خود به دو شیوه است:
← شیوه اول
در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه های زیر سامان می یابد:
← اجمال و تفصیل
...
بی تردید، متقن ترین منبع برای تبیین و تفسیر قرآن، خود قرآن است؛ زیرا بنا به فرمایش امیر مؤمنان (علیه السّلام): برخی آیات آن، یکدیگر را تبیین می کنند و آیات آن گواه صدق یکدیگرند (ینطق بعضه ببعض، و یشهد بعضه علی بعض.) آنچه در ضمن پاره ا ی از آیات، مبهم ذکر شده است، در جای دیگری از قرآن آشکار و مفصل آمده است و حق هم همین است؛ زیرا قرآنی که تبیان همه مبهات شریعت است، به طریق اولی تبیان خودش نیز خواهد بود و به همین جهت است که جمله القرآن یفسر بعضه بعضا در زبان مفسران شهرت یافته است.
شیوه های تفسیر قرآن به قرآن
تفسیر قرآن به قرآن خود به دو شیوه است:
← شیوه اول
در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه های زیر سامان می یابد:
← اجمال و تفصیل
...
wikifeqh: تفسیر_قرآن_به_قرآن
[ویکی شیعه] تفسیر قرآن به قرآن. تفسیر قرآن به قرآن، از روش های مورد توجه مفسران و تفسیرپژوهان به ویژه در سده های اخیر است که از رهنمودهای خودِ قرآن در فهم معانی و مقاصد آن استفاده می کند.
تفسیر قرآن به قرآن دارای گستره وسیعی است که در گرایش ها و سبک های گوناگون تفسیری قابل توجه است و شیوه ها و انواع این تفسیر از منظرهای مختلف تقسیم بندی شده اند. به نظر می رسد شیوه های اساسی این نوع تفسیر را در دو شیوه می توان مورد توجه قرار داد:
شیوه نخست مرحله لازم و نه کافی در تفسیر قرآن به قرآن است، پس این دو شیوه مکمّل یکدیگر خواهند بود. در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه های زیر سامان می یابد:
تفسیر قرآن به قرآن دارای گستره وسیعی است که در گرایش ها و سبک های گوناگون تفسیری قابل توجه است و شیوه ها و انواع این تفسیر از منظرهای مختلف تقسیم بندی شده اند. به نظر می رسد شیوه های اساسی این نوع تفسیر را در دو شیوه می توان مورد توجه قرار داد:
شیوه نخست مرحله لازم و نه کافی در تفسیر قرآن به قرآن است، پس این دو شیوه مکمّل یکدیگر خواهند بود. در این دو شیوه رابطه آیات با یکدیگر، معمولاً در گونه های زیر سامان می یابد:
wikishia: تفسیر_قرآن_به_قرآن
[ویکی اهل البیت] تفسیر قرآن به قرآن. تفسیر قرآن به قرآن به معنای استفاده حداکثری از آیات در فهم معنا و مراد آیات قرآن است.
روش تفسیری قرآن با قرآن از جمله روش هایی است که در متون علوم قرآنی از آن فراوان یاد شده است. در این شیوه، معانی آیات قرآن به کمک آیات مشابه که موضوع و محتوای آن ها یکسان یا حداقل نزدیک به هم است، استخراج می شود.
اساس این روش تفسیری، این اعتقاد است که قرآن مبین خویش است (القرآن یفَسِّر بعضُه بعضاً)، و اگر ابهام و اجمالی در برخی آیات قرآن دیده می شود، معلول عدم توجه و تدبر در دیگر آیات قرآنی است و با مراجعه به آیات دیگر برطرف می شود.
روش تفسیری قرآن به قرآن قدمت دارد و از همان دوره های نخست در متون روایی و تفسیری نمونه هایی از آن را می توان یافت؛ ولی در قرن چهاردهم هجری این روش به صورتی نوین و با ضوابط و تفصیل بیشتری مورد توجه قرآن پژوهان قرار گرفته است؛ تا آن جا که برخی از مفسران بزرگ مانند علامه طباطبایی معتقدند تفسیر بایسته و صحیح تنها همین شیوه تفسیری است.
برای دست یابی به روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن، توجه به مبانی آن، امری ضروری است؛ زیرا تبیین این مبانی در نحوه استفاده از آیات دیگر در تفسیر قرآن به قرآن، تأثیر بسزایی دارد؛ چون مبانی، اصل تفسیر قرآن به قرآن و یا روش تفسیر یادشده را پشتیبانی و تأیید می کند. در ذیل به برخی از این مبانی اشاره می شود:
با این همه، تفسیر قرآن به قرآن محدودیت هایی دارد که در دو زمینه اصلی قابل طرح است:
1. محدودیت های ناشی از کاربرد این روش در آیات. این روش در صورتی موفق خواهد بود که میان آیات نگاه متقابل و تفسیرگرایانه ملاحظه شده باشد که این نگاه دست کم در برخی آیات، روشن نیست.
روش تفسیری قرآن با قرآن از جمله روش هایی است که در متون علوم قرآنی از آن فراوان یاد شده است. در این شیوه، معانی آیات قرآن به کمک آیات مشابه که موضوع و محتوای آن ها یکسان یا حداقل نزدیک به هم است، استخراج می شود.
اساس این روش تفسیری، این اعتقاد است که قرآن مبین خویش است (القرآن یفَسِّر بعضُه بعضاً)، و اگر ابهام و اجمالی در برخی آیات قرآن دیده می شود، معلول عدم توجه و تدبر در دیگر آیات قرآنی است و با مراجعه به آیات دیگر برطرف می شود.
روش تفسیری قرآن به قرآن قدمت دارد و از همان دوره های نخست در متون روایی و تفسیری نمونه هایی از آن را می توان یافت؛ ولی در قرن چهاردهم هجری این روش به صورتی نوین و با ضوابط و تفصیل بیشتری مورد توجه قرآن پژوهان قرار گرفته است؛ تا آن جا که برخی از مفسران بزرگ مانند علامه طباطبایی معتقدند تفسیر بایسته و صحیح تنها همین شیوه تفسیری است.
برای دست یابی به روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن، توجه به مبانی آن، امری ضروری است؛ زیرا تبیین این مبانی در نحوه استفاده از آیات دیگر در تفسیر قرآن به قرآن، تأثیر بسزایی دارد؛ چون مبانی، اصل تفسیر قرآن به قرآن و یا روش تفسیر یادشده را پشتیبانی و تأیید می کند. در ذیل به برخی از این مبانی اشاره می شود:
با این همه، تفسیر قرآن به قرآن محدودیت هایی دارد که در دو زمینه اصلی قابل طرح است:
1. محدودیت های ناشی از کاربرد این روش در آیات. این روش در صورتی موفق خواهد بود که میان آیات نگاه متقابل و تفسیرگرایانه ملاحظه شده باشد که این نگاه دست کم در برخی آیات، روشن نیست.
wikiahlb: تفسیر_قرآن_به_قرآن