تفسیر الخازن

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] تفسیر الخازن المسمّی لباب التأویل فی معانی التنزیل، تألیف علاء الدین علی بن محمد بن ابراهیم بغدادی مشهور به «خازن» (متوفی 725ق)، از تفاسیر مأثور اهل سنت محسوب می شود. این اثر که در حقیقت مختصری از تفسیر معالم التنزیل بغوی که آن نیز گزیده ای از تفسیر ثعلبی نیشابوری است، با دقت و امانت شکل گرفته و مورد توجه خاص و عام بوده است. البته باید توجه داشت که گزیده ای از روایات تفسیری گذشته را خازن بر آن افزوده است. لباب التأویل شامل تمامی قرآن می باشد و صبغه قصص تاریخی آن نیز کاملاً نمایان است.
خازن در مقدمه می نویسد «از آنجایی که کتاب معالم التنزیل نوشته علامه جلیل... ابومحمد حسین بن مسعود بغوی، جزو بهترین و ارزشمندترین تألیفات در تفسیر است، و جامع آراء صحیحه، عاری از شبهه و تحریف و آراسته به زیور احادیث نبویه و احکام شرعیه بود، و در شیواترین عبارات و زیباترین اسلوب، شکل گرفته است، از این رو خواستم تا از گوهرهای تابناک آن بهره فراوان ببرم» ...
وی در مقدمه اضافه می کند: «من برای خود جز نقل و انتخاب نقش دیگر در این تفسیر قائل نبوده ام و از اطناب گرایی پرهیز کرده و سندها را به جهت رعایت اختصار حذف کرده ام» ...
خازن همچنین در مقدمه تفسیر خود ضمن پنج فصل مطالبی را مطرح کرده است: فصل اول در فضائل قرآن و تلاوت و تعلیم آن. فصل دوم در مذمت در تفسیر به رأی بدون دارا بودن دانش لازم و مذمت فراموشی و عدم تعهد به قرآن. فصل سوم در جمع قرآن، ترتیب نزول. فصل چهارم در بحث سبعه احرف و اقوال مربوط به آن. فصل پنجم در معنای تفسیر و تأویل.
خازن در این تفسیر بسیار به مباحث فقهی عنایت داشته و ذیل آیات احکام، آراء و دلائل فقیهان مذاهب مختلف فقهی را آورده است، و حتی در بسیاری موارد اطناب گرایی کرده و فروعاتی فقهی که نباید مفسر به آن عنایت داشته باشد، در این تفسیر آمده است؛ برای نمونه ذیل آیه 228 بقره آراء مذهب حنفی و شافعی در احکام عده حائض را بیان می کند. البته تفصیل فقهی او ناشی از تسلط او بر فقه و آراء مختلف در آن است.
اگر چه تفسیر خازن، خلاصه معالم التنزیل بغوی و آن نیز خلاصه تفسیر ثعلبی است و بغوی سعی نموده احادیث جعلی و آراء بدعت آمیز آن را در تفسیر خود نیاورد. با این حال تفسیر خازن به نقل اسرائیلیات از ثعلبی و دیگران بسیار رو می آورد، و نقد و نظر قابل توجهی نسبت به آنها در آن دیده نمی شود. اندک اتفاق می افتد که به ضعف و وضع آنها اشاره کند. برای نمونه در ذیل سوره «ص» آیه 21 تا 24، قصه تمثل شیطان برای حضرت داود(ع)در شکل کبوتری از طلا و در و زبرجد و قصه زنی که داود(ع) شیفته آن شده و مقدمات قتل شوهرش را فراهم می آورد، ذکر کرده است. البته در این مثال پس از ذکر این امور فصلی در تنزیه داود(ع) بحث می نماید و موارد منافی عصمت ایشان را نفی می کند. اما در برخی موارد فقط به فهم و دانش مخاطب در ردّ خرافات و داستان های عجیب و غریب، اعتماد دارد و خود نقد نمی زند.

پیشنهاد کاربران

بپرس