تفسیر ابن عربى

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تفسیری است منسوب به ابن عربی نوشته کمال الدین عبد الرزاق کاشانی، عارف ایرانی قرن هشتم. در فهرست آثار ابن عربی، تفسیرهایی نیز ذکر شده است. بعضی، از تفسیر مفصّلی با نام الجمع و التفصیل فی اسرار التنزیل یاد کرده اند که حجم آن قریب به دو برابر الفتوحات المکیة بوده است). از تفسیر یا تفسیرهایی با حجم کمتر نیز یاد شده است). همین امر سبب شده است این اثر را، که صبغه ای از عرفان ابن عربی دارد، به وی منتسب ساخته و از حدود 150 سال قبل آن را به نام وی منتشر کنند, در حالی که این تفسیر از آن ابن عربی نیست و از تفاسیر مذکور نیز نسخه ای به دست نیامده است. علاوه بر این، بعضی با جمع آوری اقوال تفسیری ابن عربی از آثارش، آرای تفسیری وی را به صورت اثری مستقل به چاپ رسانده اند( تفسیر منسوب به ابن عربی، که مشتمل بر همه قرآن است، با خطبه ای ادبی و سرشار از اصطلاحات عرفانی آغاز می شود. مؤلف، ضمن ذکر سابقه انس خود با قرآن، با ذکر این سخن پیامبر اکرم که قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسیر و منظور از بطن را تأویل دانسته و با بیان رأی خود درباره تأویل، فهم خویش را از آیات بیان کرده و البته یادآور شده که متعرض آیاتی که تأویلی برای آنها نداشته یا نیازی به تأویل نداشته اند، نگردیده است مؤلف با بیان رموز مندرج در«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»به تأویل سوره فاتحه پرداخته و البته، چنانکه خود پیشتر اشاره نموده، فقط بعضی آیات این سوره و سوره های دیگر را تأویل کرده که تعداد آنها در بیست سوره اول به این شرح است: 4 آیه از سوره فاتحه، 200 آیه از بقره، 128 آیه از آل عمران، 83 آیه از نساء، 67 آیه از مائده، 96 آیه از انعام، 56 آیه از اعراف، 39 آیه از انفال، 29 آیه از توبه، 34 آیه از یونس، 53 آیه از هود، 65 آیه از یوسف، 26 آیه از رعد، 21 آیه از ابراهیم، 23 آیه از حجر، 45 آیه از نحل، 55 آیه از اسراء، 66 آیه از کهف، 50 آیه از مریم، 69 آیه از طه, می توان گفت، مؤلف به طور متوسط 48 آیات را تأویل کرده است. مؤلف به معنای ظاهری آیات توجه داشته و گاه به آنها تصریح کرده ولی گاه، بر خلاف انتظار خواننده، وجهی از معنا را برگزیده است که موجه نیست وی کوشیده است که اصطلاحات قرآن و سنّت را با اصطلاحات فلسفی و عرفانی تطبیق دهد, برای نمونه، جبرائیل را عقل فعال و میکائیل را روح فلک ششم و اسرافیل را روح فلک چهارم و عزرائیل را روح فلک هفتم دانسته است. همچنین در جای جای تفسیر خود از احادیث و روایات بهره برده است. هر چند روش اصلی این تفسیر توجه به معانی باطنی آیات با عنایت به اصول عرفان نظری ابن عربی است و از این جهت آن را از جمله تفاسیر باطنی و جدای از تفسیر صوفیه دانسته اند، ولی نمونه هایی از تفسیر اشاری(- تفسیر، بخش 10: تفسیر عرفانی) نیز در آن دیده می شود. در این اثر مکررا مصطلحات عرفان نظری ابن عربی به کار رفته و تفسیر بر مبنای آن مصطلحات و مفاهیم قرار داده شده است، از جمله اصطلاح« وحدت وجود و موجود». مؤلف تفسیر چنان به عرفان ابن عربی پایبند بوده که حتی شرک به حق را ممتنع شمرده و بر این اساس، آیات گوناگونی را تفسیر کرده است. همچنین وی از مراتب سه گانه توحید( توحید افعال و توحید صفات و توحید ذات) سخن به میان آورده و متناظر با این مراتب، از جنات ثلاث یاد کرده است, یعنی، از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات، و گاه با تعابیر دیگری نظیر جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح به رغم این بیان ابن عربی وار، بدرستی در صحت انتساب این تفسیر به ابن عربی تردید شده است با دلایل متعدد می توان نشان داد که این تفسیر اثر ابن عربی نیست و نوشته عبد الرزاق کاشانی است و همان است که با عنوان« تأویلات» در زمره آثار او ذکر شده است. از جمله این دلایل است:
1) در کلیه نسخه های خطی این تفسیر، آن را از عبد الرزاق کاشانی دانسته اند.
2) نویسنده این تفسیر یکی از مشایخ خود را نور الدین عبد الصمد معرفی کرده، در صورتی که نام مشایخ ابن عربی بدقت احصا گردیده و در میان آنها نامی از چنین شخصی نیامده است. از سوی دیگر، در شرح حال کمال الدین عبد الرزاق کاشانی آمده که وی مرید شیخ نورالدین عبد الصمد نطنزی بوده است.
3) در این تفسیر، ذیل آیه 40 سوره نمل، جمله ای از« ابن اعرابی رحمه اللّه» نقل شده که برای مشخص شدن اینکه این ابن اعرابی همان ابن عربی است یا خیر، مقایسه آن جمله با عبارتی از ابن عربی در فصوص، روشنگر است
4) مقایسه تطبیقی این اثر با آرای تفسیری ابن عربی در آثارش، از جمله فصوص، می تواند مؤید این باشد که نویسنده این کتاب ابن عربی نیست. در فصوص به 237 آیه استناد شده که می توان آنها را در تفسیر منسوب به ابن عربی باز جست و آنها را با یکدیگر مقایسه کرد, در 103 مورد آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسیر آمده کاملا متفاوت است، از جمله ابن عربی درباره فرعون و توبه او نظر منحصر به فردی داشته که در این تفسیر نیامده و به جای آن تفسیر متداول آیه ذکر شده است. همچنین ابن عربی در تفسیر آیه 32 سوره فاطر نظر خاصی داشته که در این تفسیر نیامده است. ابن عربی در فصوص، اسحاق را فرزندی دانسته که حضرت ابراهیم برای قربانی برد، اما در تفسیر، مطابق نظر مشهور، اسماعیل آمده است.
5) مؤلف تفسیر در جای جای تفسیرش به احادیثی از ائمه استناد کرده است( بیش از 35 بار از علی علیه السلام برای نمونه- ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696، ج 2، ص 26، 171، 527، 545، 612، 755, برای احادیث منقول از امام صادق علیه السلام- ج 1، ص 4، 450، 462، ج 2، ص 491، 758, علاوه بر اینها مؤلف در نه موضع روایاتی از دیگر معصومان بدون ذکر نام آورده است). وی در مواضع متعدد به تکریم علی علیه السلام پرداخته و نزول آیات« ولایت»( مائده: 55)،«اذن واعیة»(حاقّه: 12)،«النّبا العظیم»(نباء: 2) و«نجوی»(مجادله: 12) را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آیه« مودت فی القربی» را در شأن اهل بیت دانسته و به ظهور حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز اشاره نموده است با توجه به این مطالب، مؤلف، بر خلاف ابن عربی، اعتقادات شیعی داشته است. بنابر این، جای تردید نیست که این اثر، نه از ابن عربی، بلکه از شاگرد مکتب او عبد الرزاق کاشانی است.
این اثر در 1283 و 1317 در قاهره و در 1301 در لکهنو به عنوان تفسیر ابن عربی به چاپ رسید. چاپ منقح از آن نیز با نام تفسیر القرآن الکریم به عنوان اثر ابن عربی، به کوشش مصطفی غالب در بیروت( چاپ اول 1968، چاپ دوم 1978) منتشر شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس