تفزیع

لغت نامه دهخدا

تفزیع. [ ت َ ] ( ع مص ) ترسانیدن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بی بیم گردانیدن. و صله آن ، عن باشد. قوله تعالی : حتی اذا فزع عن قلوبهم ؛ ای کشف عنها الفزع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اندوه وابردن. ( زوزنی ).

فرهنگ عمید

۱. ترسانیدن.
۲. بی بیم گردانیدن. &delta، از اضداد است.

پیشنهاد کاربران

بپرس