تفریغ
لغت نامه دهخدا
- تفریغحساب ؛ پرداخت حساب و فارغ شدن از آن. ( ناظم الاطباء ).
|| شکیبایی فروفرستادن خدا بر کسی. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) پرداخته کردن آماده کردن . ۲ - فارغ ساختن خالی کردن . ۳ - ( اسم ) پرداختگی آمادگی . یا تفریغ حساب . واریز کردن حساب و فراغت از آن . جمع : تفریغات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خالی کردن ظرف.
* تفریغ حساب: [قدیمی] واریز کردن حساب و فارغ شدن از آن.
پیشنهاد کاربران
بررسی. نظارت
تَفْریق/ تَفْریغ: این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تفریق به معنای "کم کردن عددی از عدد دیگر" و تفریغ به معنای" فارغ کردن" و" خالی کردن" است. تفریغ حساب یعنی "واریز کردن حساب و فارغ شدن از آن". بعضی به غلط تفریق حساب می نویسند.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱٠۸. )
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱٠۸. )
در عملیات تصفیه تاجر ورشکسته، چنانچه قرارداد ارفاقی منعقد گردد و عمل تاجر منجر به تفریغ حساب گردد، یعنی عملیات قرارداد ارفاقی به پایان رساند، مدیر تصفیه مکلف است تمام اموال منقول و غیر منقول تاجر ورشکسته رابه فروش رساند، مطالبات دیون و حقوق او را صلح و مصالحه و وصول و تفریغ نماید.
... [مشاهده متن کامل]
پس تفریغ یعنی اینکه خودش را از انجام وظیفه ای که بر دوشش گذاشته اند با اتمام عملیات، فارغ گرداند.
... [مشاهده متن کامل]
پس تفریغ یعنی اینکه خودش را از انجام وظیفه ای که بر دوشش گذاشته اند با اتمام عملیات، فارغ گرداند.
واریز بودجه ، هزینه کرد ( عموما دولتی )
در پارسی " ماژانش" از بن ماژاندن ، در نسک: فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
افتراغ. استفراغ
فارغ ساختن
تفریغ بودجه یعنی فراغت از بودجه به عبارتی نظارت بر هزینه کردن بودجه.
تفریغ بودجه یعنی فراغت از بودجه به عبارتی نظارت بر هزینه کردن بودجه.