تفره
لغت نامه دهخدا
تفرة. [ ت َ ف ِ رَ ] ( ع اِ ) گیاهی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یک نوع گیاهی. ( ناظم الاطباء ). || سبزه نودمیده و گیاه ریزه که زیر درخت روید یا گیاه ریزه که مواشی چریدنش نتواند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
در گفتار لری کرانه دز:
تَفِره زدن ( بسیار پرکاربرد ) = کوشش و خواستن برای کسی یا چیزی
در مَثل:
خیلی برای فلانی تَفره زدم تا فلان چیز را بدست آورد= خیلی برای فلانی کوشش کردم تا فلان چیز را بدست آورد
هر کسی تَفره ی خودش را می زند = هر کسی برای خودش کوشش می کند.
تَفِره زدن ( بسیار پرکاربرد ) = کوشش و خواستن برای کسی یا چیزی
در مَثل:
خیلی برای فلانی تَفره زدم تا فلان چیز را بدست آورد= خیلی برای فلانی کوشش کردم تا فلان چیز را بدست آورد
هر کسی تَفره ی خودش را می زند = هر کسی برای خودش کوشش می کند.