تفرعن
/tafar~on/
مترادف تفرعن: افاده، تبختر، تکبر، خودپرستی، غرور، فخرفروشی، فرعونیت، فیس، گنده دماغی ، متفرعن شدن
متضاد تفرعن: افتادگی، تواضع، متواضع شدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) مانستن بفرعون درتکبر و ستم . ۲ - زشت خوی شدن ستمکار گردیدن . ۳ - ( اسم ) تکبر خود پرستی . جمع : تفرعنات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] گردن کشی کردن.
۳. [قدیمی] جور و ستم کردن.
۴. [قدیمی] گردنکشی و زشت خویی.
پیشنهاد کاربران
تَفَرعُن: فخرفروشی و خودپرستی کردن.