تفرضوا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَفْرِضُواْ: معین کردید - تعیین کردید - سهم دادید - واجب گردانیدید (دراصل جداکردن قطعه ای از چیزی و تأثیر گذاشتن در آن قطعه معنی می دهد و در مورد واجب کردن هم چون پاره ای از حکم را به آن موضوع اختصاص می دهد ،استفاده می شود در عبارت "مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَ...
ریشه کلمه:
فرض (۱۸ بار)

قطع. تعیین. در نهایه گوید: اصل فرض به معنی قطع است راغب قطع شی‏ء محکم و تأثیر در آن، گفته است، اقرب عین لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدیر و اندازه‏گیری معنی می‏کند. در قرآن مجید به معنی تعیین و ایجاب به کار رفته است که هر دو نوعی قطع و تقدیراند مثل . از بندگان تو بهره‏ای معین شده می‏گیرم. . مادامی که به آنها دست نزده‏اید یا مهریه‏ای معین نکرده‏اید مهریه فریضه خوانده شده که شی‏ء تعیین شده است. و مثل . یعنی سوره ایست که نازل کرده و عمل به احکام آن را واجب کرده‏ایم، عمل حکم واجبی اتیان و عمل حکم تحریمی ترک است و مثل . آنکه تلاوت و عمل به قرآن را بر تو واجب کرده حتماً تو را به معاد (ظاهرهاً مکه) برمی گرداند. رجوع شود به «ردد» . حج در ماه‏های معلومی است هر که در آنها حج را بر خود واجب کند (با شروع در آن) پس در حج نزدیکی به زنان و دروغ ولا واللَّه بلی واللَّه گفتن نیست. . فریضة در این آیه و آیات دیگر به معنی مفروضه است یعنی معین شده و واجب شده. . فارض به معنی سالخورده و پیر است و به قولی آن گاوی است که بسیار زائیده باشد در علت این تسمیه گفته‏اند: که آن از اعمال شاقه خودش را قطع (و آسوده) کرده یا عمر (و جوانی) خویش را قطع کرده‏ یا زمین را قطع (و شخم) کرده است یعنی: گفت خدا فرماید آن گاوی است نه سالخورده و نه جوان میان این دو حال است. *** در مجمع راجع به فرق فرض و واجب نقل فرموده: فرض با جعل جاعل است که آن را واجب کند ولی واجب شاید بدون جعل باشد مثل وجوب شکر منعم، علی هذا نسبتشان عموم و خصوص مطلق است. به نظر راغب ایجاب به اعتبار وقوع و ثبوت حکم و فرض به اعتبار تعیین آن گفته می‏شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس