تفرش

/tafreS/

لغت نامه دهخدا

تفرش. [ ت َ ف َرْ رُ ] ( ع مص ) پر وازدن مرغ. ( تاج المصادر بیهقی ).بال باز کردن مرغ و گستردن آن بخواهش فرود آمدن بر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بال گستردن و فرود آمدن مرغ بر چیزی. ( از اقرب الموارد ).

تفرش. [ ت َ رِ / رَ ] ( اِخ ) یکی از دهستانهای بخش طرخوران شهرستان اراک است و منطقه آبادان و حاصل خیزی است. این دهستان از 29 قریه تشکیل شده ، 21 هزار تن سکنه دارد و طرخوران مرکز بخش است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ). قریه طاد از قراء تفرش است که بزعم عده ای مولد حکیم نظامی گنجوی میباشد. رجوع به نظامی و گنجینه گنجوی چ وحید دستگردی و شدالازار ص 273 و نزهة القلوب ج 3 ص 68 و مرآت البلدان ج 1 ص 467 و جهانگشای جوینی ج 2 ص 191 و تاریخ مغول اقبال ص 389،539 و جغرافیای سیاسی کیهان شود.

فرهنگ فارسی

شهرستانی است در جنوب ساوه شامل بخشهای حومه خلجستان فراهان و آشتیان هوای آن سرد سیر و سالم و نشاط آور جمعیت شهرستان بالغ بر ۹۲۹۱۹ تن است . مرکز آن تفرش است که ۶۶۵۷ تن سکنه دارد .
یکی از دهستانهای بخش طرخوران شهرستان اراک است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفرش، شهرستان و شهری در استان مرکزی می باشد.
در شرق استان مرکزی واقع است. از شمال به شهرستان ساوه ، از مشرق به شهرستان قم ، از جنوب به شهرستانهای اراک و آشتیان و از مغرب به شهرستان اراک محدود می شود و مشتمل است بر دو بخش به نامهای مرکزی و فراهان ، شش دهستان، و دو شهرِ فَرمَهین و تفرش.
← کوههای مهم
مرکز شهرستان. در ارتفاع حدود ۸۷۸، ۱ متری، در ۸۵ کیلومتری شمال شرقی شهر اراک و در مسیر جاده اراک ـ آشتیان قرار دارد.
← کوههای مهم
(۲) اسکندرمنشی.(۳) اعتمادالسلطنه.(۴) امین احمدرازی، هفت اقلیم.(۵) ایران، قوانین و احکام.(۶) ایران، وزارت کشور اداره کل آمار و ثبت احوال، کتاب اسامی دهات کشور.(۷) ایران، وزارت کشور معاونت سیاسی و اجتماعی.(۸) ایران، سازمان تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران.(۹) ایران، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن.(۱۰) بلاذری.(۱۱) عباس جعفری، گیتاشناسی ایران.(۱۲) جوینی.(۱۳) جهانگشای خاقان: تاریخ شاه اسماعیل.(۱۴) حمداللّه مستوفی.(۱۵) د فارسی.(۱۶) محمدابراهیم دهگان و ابوتراب هدائی، تاریخ اراک.(۱۷) محمدبن علی راوندی، راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آل سلجوق.(۱۸) یحیی بن عبدالغنی سرخوش، دیوان.(۱۹) مرتضی سیفی فمی تفرشی، سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان.(۲۰) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران.(۲۱) حسن بن محمد قمی، کتاب تاریخ قم.(۲۲) مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۷۵.(۲۳) نقشه تقسیمات کشوری ایران، مقیاس ۰۰۰، ۵۰۰، ۲:۱.(۲۴) مهرالزمان نوبان، نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان.(۲۵) عبداللّه بن فضل اللّه وصاف الحضره، تحریر تاریخ وصاف.(۲۶) یعقوبی، البلدان.

پیشنهاد کاربران

واژه تف به چم" گرما " است. و واژه رش هم دگرگون شده "رس" یا رسیدن می باشد.
سلام
از: ادیب. مهر، مهیر، میرمرندی
ریشه لغت تفرش، یا تفریش، از ف ر ش عربی به معنای گستردن و فرش و مفروش شدن و مسطح شدن یا بودن، بوده و در وزن باب تفعل، شده تفرش که انهم تفریش باب تفعیل بوده در اصل،
ممنون
باسلام و دروود
عجیب است که محققان ما، طبع خشک و نافعالی و کمنایی در ریشه شناسی لغات و اسامی دارند، . . چطور است که ریشه نام تبریز را توریز و توریش می دانند که خیلی به تفرش نزدیک است ولی فکرشان نمی رسد که تفرش و تبریز یک ریشه مشترک داشته باشند. بعد هم چرا تفرش را تفعل عربی از ریشه ف ر ش، ندانیم که فرش، شده باشد ؛ ⬅ تفریش یا تفرش ؛ . .
...
[مشاهده متن کامل]

فکر های مستعد و باز راه نیافتند به لغت شناسی متاسفانه، . . ریشه تبریز هم به طرابوزان، یا ترابوز در ترکیه نربوط میشود که اصلا ذکر نشده!. . ↙
ادیب. مهر. میر مرندی، کراج
09192644927
ماهدشت کر ج

بپرس