تفتیر

لغت نامه دهخدا

تفتیر. [ ت َ ] ( ع مص ) سست گردانیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || برانگیختن عامل بر سستی در عمل وی. ( از اقرب الموارد ). || پراکنده و پریشان گردیدن ابر، و آرمیدن و آماده شدنش به باریدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

سست گردانیدن

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) سست گردانیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس