تفتیت

لغت نامه دهخدا

تفتیت. [ ت َ ] ( ع مص )خردمرد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). شکسته و ریزه شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تفتیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) بازداشتن دختر را از بازی باکودکان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خودرا مستور داشتن و در حجاب آوردن و خودداری کردن از بازی با صبیان. ( از اقرب الموارد ). || در پرده کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) ریز ریز کردناز هم پاشیدن تفتیت حصاه.۲ - ( مصدر ) شکسته و ریزه شدن . جمع : تفتیتات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) ریز ریز کردن ، از هم پاشیدن . ۲ - (مص ل . ) شکسته و ریزه شده .

پیشنهاد کاربران

بپرس