تفت دادن


مترادف تفت دادن: حرارت دادن، داغ کردن، نیمه سرخ کردن

معنی انگلیسی:
sauté, saut

لغت نامه دهخدا

تفت دادن. [ ت َ دَ ] ( ع مص ) کمی در تابه برشته کردن. کمی سرخ کردن. بی روغن و آبی حرارت دادن به چیزی ، در ظرفی برآتش نهاده. در آشپزی بودادن چنانکه آرد حلوا را در تابه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تفت دادن گوشت و مانند آن . کمی حرارت دادن تا رنگ آنها بگردد حرارت دادن.

پیشنهاد کاربران

جناب پور امینی اون ( لفت دادن ) است. کسی که زیاد توضیح دهد یا این دست وآن دست کند. یا حرف را کش دهد. ( شاید از کسی عامی چنان شنیده اید آن ملاک نیست . یا در یک روستا یا یک خانواده چنان گویند ملاک لغت نامه
...
[مشاهده متن کامل]
است و سپس رایج بودن، چنان که به تقریب همه شنیده باشند. مثل همین تف دادن که اصل بوده اما بعدها سده تفت دادن . یعنی حرارت دادن و. . .

تفت دادن همینطور یک اصطلاح نیز است که بهتر است آنرا اضافه کنید. به معنی کش دادن، چاپلوسی کردن و زیاده روی در چاپلوسی و یا تملق و تعریف و جلب و نظر و غیره. . . .
مثال:
شخص الف ) مسیحیت دین صلح و دوستی و تواضع و صفا است. مسیحیت دین پاکی و پاکدامنی. . .
شخص ب ) فهمیدیم، دیگه تفتش نده!!!
تَفت دادن : [عامیانه، اصطلاح] کمی سرخ و برشته کردن، بی روغن حرارت دادن.
برشته

بپرس