بر اساس تعریفی ساده سیاه چاله به نقطه ای از فضا با جاذبه و چگالی بسیار بالا گفته می شود که حتی نور هم نمی تواند از آن فرار کند. این جاذبه به قدری قوی است که تمام مواد را در فضایی کوچک فشرده می کند. آلبرت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اینشتین برای اولین با در سال ۱۹۱۵ با نظریه نسبیت عام احتمال وجود سیاه چاله ها را مطرح کرد. عبارت �سیاه چاله� هم چند سال بعد در سال ۱۹۶۷ توسط ستاره شناسی آمریکایی به نام جان ویلر ابداع شد. براساس نظریه نسبیت عام، جرمی که به اندازه کافی فشرده شود می تواند فضا زمان را خم کرده و سیاه چاله را تشکیل دهد. به مرز بی بازگشت سیاه چاله افق رویداد گفته می شد. سیاه چاله ها هیچ نوری را منعکس نمی کنند؛ اما بر اساس آثاری که بر مواد و اجرام اطراف خود می گذارند قابل شناسایی هستند. در آینده ، تلسکوپ های قدرتمند مثل جیمز وب رازهای بیشتری را درباره ی سیاه چاله ها آشکار خواهند کرد. از طرفی کرم چاله ها مانند تونلی فضازمانی عمل می کنند که دو نقطه ی دوردست را به یکدیگر وصل می کنند. بااین حال کرم چاله ها براساس قوانین فعلی هم ثباتی ندارند و برای حفظ آن ها به جرم منفی یا انرژی منفی نیاز است. بااینکه کرم چاله ها اجرام نظری جذابی هستند، وجود آن ها در جهان واقعی هنوز از سوی جامعه ی علمی اثبات و پذیرفته نشده است؛ اما به این معنی نیست که به هیچ وجه نمی توانند وجود داشته باشند. برای مثال سیاه چاله ها تا سال ۱۹۱۰ اثبات نشدند. اینشتین معادله های معروف خود را برای اولین بار در سال ۱۹۱۵ منتشر کرد و کارل شوارتزشیلد تنها پس از یک سال، راهی برای توصیف ریاضی سیاه چاله ها پیدا کرد. بااین حال، این تعریف به قدری عجیب بود که دانشمندان آن زمان وجود اجرامی مانند سیاه چاله را رد کردند. از آن زمان پنجاه سال طول کشید تا دانشمندان به طورجدی به سیاه چاله ها فکر کنند. همین مسئله برای کرم چاله ها هم حقیقت دارد و مدتی به طول می انجامد که وجود یا عدم وجود آن ها اثبات شود. بااین حال اگر دانشمندان در آینده کرم چاله های واقعی را کشف کنند، این کشف می توانند نگاه بشریت به جهان را تغییر دهد.