تفانی. [ ت َ ] ( ع مص ) یکدیگر را نیست و سپری گردانیدن در جنگ و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نیست گردانیدن بعض قوم مر بعضی دیگر را. ( از اقرب الموارد ) : این تفانی از ضد آید، ضد را چون نباشد ضد، نَبْوَد جز بقا.
مولوی.
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) یکدیگر را نابود کردن . ۲ - (مص ل . ) با هم نیست شدن .