تفاسح

لغت نامه دهخدا

تفاسح. [ ت َ س ُ ] ( ع مص ) در مجلس فراخ وانشستن. ( زوزنی ). فراخ نشستن در مجلس ، یقال : تفاسحوا فی المجلس. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تفسح. ( اقرب الموارد ). و رجوع به تفسح شود.

فرهنگ فارسی

در مجلس فراخ وا نشستن

پیشنهاد کاربران

بپرس