تفاتی

لغت نامه دهخدا

تفاتی. [ ت َ ] ( ع مص ) جوانمردی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به فتوی نزدیک مفتی شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بتکلف فتوت کردن و تشبه به جوانان نمودن تقول : ابرد من شیخ یتفتی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

جوانمردی نمودن

پیشنهاد کاربران

بپرس