پس گرفتش یک صیاد ارجمند
بر سرش تف کرد و بر خاکش فکند.
مولوی.
آبرو ننگ است بهر بکر دنیا ریختن خصم مردان است تف بر کیش این قطامه کن.
تأثیر ( ازآنندراج ).
دشمن که رخم به چنگ غم بخراشیدتف کرد بر آسمان و بر خود پاشید.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
رجوع به تف و دیگر ترکیبهای آن شود.