تف افگندن. [ ت ُ اَ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) تف انداختن. تف کردن. نشان دادن کراهتی سخت : نیست دندان اینکه پیران از دهان می افکنندتف به روی اعتبار این جهان می افگنند.واعظ قزوینی ( از آنندراج ).رجوع به تف و دیگر ترکیبهای آن شود.