در پاسخ به آقای روزگاری، تغییر همواره به معنای رشد نمیتواند باشد. بلکه رشد یا عقبگرد صرفاً گونه هایی از تغییر هستند.
تغییر به معنای دگرگون کردن وایجاد رشد و تحول درهمه عرصه ها میباشد.
دگریدن یا دگریستن= عوض کردن، تغییر دادن.
بِدِگر= عوض کن، تغییر بده
" وَردیدن"
کارواژه ی پارسی میانه وردیدن همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانشیک می توان به کار برد. Variation= وردش ( به جای تغییر )
Variant= وردا ( به جای متغیر )
Variance= وردایی ( به جای واریانس )
تغییر برابر دیگر و دگر شدن است.
همه اینها در واژه دگرش آمده است.
وردایش
تغییر جهت = دگرش سوی
شدن ، جابه جایی و تحول نسبت به گذشته
کردی کلهُری؛
تغییر: پالین، پالیان، گروشیان
عوض: آلشت
جا به جایی
دگرش
دگرشد
دگرگونی
دیگرگونی
دگرسانی
دیگرسانی
جابه جایی
جایگزینی
دگردیسی
رفرم . . . . .
دست بردن در چیزی ؛ آن را کمی تغییر دادن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . جرح و تعدیل کردن. اضافه و نقصان کردن.
وَرتِش = تغییر
وَرتیدن = تغییر یافتن
وَرتاندن = تغییر دادن
وَرتنده = متغیر ( ( در ریاضی و بقیه دانش ها ) )
وَرتش پذیر = قابل تغییر
بن مایه: فرهنگ فارسی به پهلوی استاد فره وشی
دیگر شد ، دیگر شدن
دگرگونیدن، دگرگونش ( بجای تغییر دادن یا دگرگون نمودن )
می توان بجای بهره وری از دید من نابجا از فعل [کارواژه] های کمکی برای ساختن فعل، از بسیاری واژه ها سرراست فعل یا �نام مصدر� ساخت و آن ها را در گفتار و نوشتار بکار برد؛ بسان �دگرگونیدن� و �دگرگونش� بجای دگرگون نمودن.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه:
شهردار تهران . . . می خواهد �زندان اوین� را به �بوستان عمومی� دگرگونَد.
این نکته را بویژه برای آن گروه از روشنفکرانی که چون آبِ خوردن، واژه های گاه دشوار و نازیبای بیگانه و بویژه از عربی یا لاتین را به زبان پارسی می آورند و دیگرانی نیز طوطی [توتی] وار آن را بکار گرفته و جا می اندازند، یادآور می شوم. ب. الف. بزرگمهر ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۴
برگرفته از یادداشتی ( و پی نوشت آن ) در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/09/blog - post_6. html
تغییر : واژه ی عربیزه شده ی تغییر از واژه ایرانی ( تگوهیر - تگیر - تغیر ) گرفته شده است. واژه ی معادل انگلیسی تغییر change می باشد .
به نظر می رسد واژه change انگلیسی با واژه ی "چونْمَک " ترکی به معنی تغییر یافتن و برگردانده شدن، واژگون شدن. و" چوندرمک" یعنی برگرداندن و برعکس کردن ، سنجیدنی باشد .
... [مشاهده متن کامل]
در ترکی چئویرمک - čevirmək ( برگرداندن، تغییر دادن ) از فعل چونمک čūnmək ( تغییر کردن ) مشتق شده است.
غت وهیر←گوهیر←گوهیل که در فرهنگ آیین زروان به شکل *vihēr و به معنای change ( =تغییر ) ثبت شده همریشه است با لغت کوردی - کرمانجی تگهیر t�g�herr ( شکل اصلی لغت تغییر ) به معنای variable ( =تغییرپذیر ) که در لغتنامه پهلوی به شکل **de - guhirī ثبت شده است. بدل شدن وهیر به گوهیر مانند بدل شدن وراز←گراز و ویشتاسب←گشتاسب و بدل شدن گوهیر به گوهیل مانند بدل شدن بلگ←برگ و سوراخ←سولاخ است.
... [مشاهده متن کامل]
دانستنی است:
الف - امروزه در کوردستان گوهیر را به جای تغییر و گهولیدن یا گهیریدن یا گهیلیدن را در معنای معاوضه - مبادله ( exchange ) به کار میبرند.
ب - واژگان عربی مغایرت و متغیر و تغیر ( تَ غـَ یور ) جعلی هستند.
پ - ممکن است لغت غیر شکل دیگر گوهیر - گهیر - گیر باشد.
دگرگردی
دگر گونی
دگرگشت
تغییر : واژه ی عربیزه شده ی تغییر از واژه ایرانی ( تگوهیر - تگیر - تغیر ) گرفته شده است. واژه ی معادل انگلیسی تغییر change می باشد .
به نظر می رسد واژه change انگلیسی با واژه ی "چونْمَک " ترکی به معنی تغییر یافتن و برگردانده شدن، واژگون شدن. و" چوندرمک" یعنی برگرداندن و برعکس کردن ، سنجیدنی باشد .
... [مشاهده متن کامل]
در ترکی چئویرمک - čevirmək ( برگرداندن، تغییر دادن ) از فعل چونمک čūnmək ( تغییر کردن ) مشتق شده است.
استاد تغییر باشیم نه خواهان تغییر
تغییر= گردش
در تغییر است = در گردش است
رفرم
لغت وهیر←گوهیر←گوهیل که در فرهنگ آیین زروان به شکل *vihēr و به معنای change ( =تغییر ) ثبت شده همریشه است با لغت کوردی - کرمانجی تگهیر t�g�herr ( شکل اصلی لغت تغییر ) به معنای variable ( =تغییرپذیر ) که در لغتنامه پهلوی به شکل **de - guhirī ثبت شده است. بدل شدن وهیر به گوهیر مانند بدل شدن وراز←گراز و ویشتاسب←گشتاسب و بدل شدن گوهیر به گوهیل مانند بدل شدن بلگ←برگ و سوراخ←سولاخ است.
... [مشاهده متن کامل]
دانستنی است:
الف - امروزه در کوردستان گوهیر را به جای تغییر و گهولیدن یا گهیریدن یا گهیلیدن را در معنای معاوضه - مبادله ( exchange ) به کار میبرند.
ب - واژگان عربی مغایرت و متغیر و تغیر ( تَ غـَ یور ) جعلی هستند.
پ - ممکن است لغت غیر شکل دیگر گوهیر - گهیر - گیر باشد.
دفرمه
دگرش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)