تغنج

لغت نامه دهخدا

تغنج. [ ت َ غ َن ْ ن ُ ] ( ع مص )ناز کردن. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). ناز و کرشمه کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ غَ نُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ناز و کرشمه کردن .

فرهنگ عمید

غنج و دلال نمودن، نازوکرشمه کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس