تغمل. [ ت َ غ َم ْ م ُ ] ( ع مص ) فراخ نشستن در مجلس. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || توسع چیزی. || قرار گرفتن گیاه بر یکدیگر. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) فراخی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).