تغطیش. [ ت َ ] ( ع مص ) رای زدن و تدبیری و سخنی اندیشیدن : غطش لی شیئاً تغطیشاً؛رایی بزن و تدبیری و سخنی اندیش بهر من. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).