( تغشیة ) تغشیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص )چیزی در کسی پوشانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). بپوشانیدن. ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). خویشتن را بجامه درپوشانیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) : بفرمود تا بزمگاه او به تعبیه خیول و تغشیه فیول بیاراستند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 332 ). || فروگرفتن و پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). غشی اﷲ علی بصره تغشیة؛ پرده اندازد خدای بر چشم او و کور سازد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پرده انداختن. ( آنندراج ). || مجامعت کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).