تغشی

لغت نامه دهخدا

تغشی. [ ت َ غ َش ْ شی ] ( ع مص ) پوشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خویشتن را به جامه بپوشیدن. ( زوزنی ). خویشتن را بجامه درپوشانیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( از اقرب الموارد ). || فروگرفتن کار کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || غش آوردن. ( غیاث اللغات ). || مجامعت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی )( دهار ) ( از اقرب الموارد ). جماع کردن. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تَ غَ شِّ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - پوشیدن . ۲ - فرو رفتن .

فرهنگ عمید

۱. پوشیدن.
۲. مشغول کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس