تغریز

لغت نامه دهخدا

تغریز. [ت َ ] ( ع اِ ) واحد تغاریز. رجوع به همین کلمه شود.

تغریز. [ ت َ ] ( ع مص ) ترک دادن و دوشیدن ناقه را یا آب سرد پاشیدن بر پستانش تا شیر منقطع گردد یا یک نوبت میان دو نوبت دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || دنبال بر زمین فروبردن ملخ. ( زوزنی ). دم فروبردن ملخ بر زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فروکردن سوزن در چیزی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

یک نوبت میان دو نوبت دوشیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس