تغاوی. [ ت َ ] ( ع مص ) بر بدی و بیراهی گرد آمدن و یارمندی نمودن بر آن ، یقال : تغاووا علی العثمان فقتلوه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). تجمع و تعاون قوم بر کسی و کشتن او. ( از اقرب الموارد ). || یا از اینجا و آنجا گرد آمدن و کوشش و حرب نکردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).