تعیین شده

/ta~yinSode/

برابر پارسی: هَکانیده

معنی انگلیسی:
determinate, given, stated

جدول کلمات

مقرر

مترادف ها

specified (صفت)
معین، مشخص، تعیین شده، مشخص شده

determinate (صفت)
معلوم، محدود، مقرر، تعیین شده، مستقر شده

nominative (صفت)
تعیین شده، فاعلی، کاندید شده، کنایی، حالت فاعلی

فارسی به عربی

محدد , مرشح

پیشنهاد کاربران

بپرس