تعیین حدود کردن

مترادف ها

abound (فعل)
فراوان بودن، زیاد بودن، وفور داشتن، تعیین حدود کردن، فراوان شدن

demarcate (فعل)
تعیین حدود کردن، محدود کردن، نشان گذاردن

فارسی به عربی

کثر

پیشنهاد کاربران

بپرس