تعنت زدن. [ ت َ ع َن ْ ن ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) طعنه زدن. سرزنش کردن. تعنت کردن : برو زین سپس گو سر خویش گیرتعنت مزن ، جای دیگر بمیر.( بوستان ).و رجوع به تعنت و تعنت کردن شود.