لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] غور کردن، دوراندیشی کردن در امری.
پیشنهاد کاربران
عمیق. گودی
افزایش
گودی
به زبان سنگسری
جِلی نِه دِله بشوتن khy neh deleh beshoten
جِلی نِه دِله بشوتن khy neh deleh beshoten
تفکر خالصانه و عمیق در مبحثی
تعیین ، معیین ، تصحیح
عمق دادن . عمیق کردن
مانند عمیق کردن رابطه
مانند عمیق کردن رابطه
انتقال
عمیق اندیشیدن در مورد چیزی
فکر کردن درمورد چیزی
دور اندیشی کردن در امری😕
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)