تعمیر کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بنای شکسته یا جز آن را مرمت کردن : ویرانه را چه فرش به ازنور آفتاب تعمیر دل بساغر چون آفتاب کن.
صائب ( از آنندراج ).
خضر وقتی گو که تعمیر خراب ما کند زان که گنجی هست پنهان در ته دیوار ما.
نظیری ( ایضاً ).
و رجوع به تعمیر و ماده بعد شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - آباد کردن عمارت کردن . ۲ - مرمت کردن خرابی .
واژه نامه بختیاریکا
به یک وَندِن
مترادف ها
service(فعل)
تعمیر کردن، سرویس کردن، روبراه ساختن، ماشینیراتعمیر وروغن کاری کردن
fix(فعل)
جا دادن، درست کردن، معین کردن، تعیین کردن، مقرر داشتن، محدود کردن، محکم کردن، کار گذاشتن، نصب کردن، استوار کردن، تعمیر کردن، ثابت شدن، ثابت ماندن، قرار دادن، بحساب کسی رسیدن، مستقر شدن، چشم دوختن به
repair(فعل)
جبران کردن، عازم شدن، مرمت کردن، تعمیر کردن، دوباره دایر کردن
remodel(فعل)
عوض کردن، تعمیر کردن، تغییر وضع دادن
remedy(فعل)
اصلاح کردن، جبران کردن، تعمیر کردن، درمان کردن
restore(فعل)
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن
patch(فعل)
وصله کردن، تعمیر کردن، بهم جور کردن، وصله دوزی کردن
tinker(فعل)
سرهم بندی کردن، تعمیر کردن، بند زدن
vamp(فعل)
سرهم بندی کردن، وصله کردن، تعمیر کردن، قدم زدن، تمهید کردن، گام زدن بر روی، ساز تنها زدن، بالبداهه گفتن و یا ساختن، وسوسه و از راه بدر کردن
mend(فعل)
درست کردن، بهبودی یافتن، شفاء دادن، رفو کردن، مرمت کردن، تعمیر کردن
refit(فعل)
تعمیر کردن، دوباره اماده کار کردن
remake(فعل)
تعمیر کردن
renovate(فعل)
تعمیر کردن، تجدید کردن، نو کردن، باز نو ساختن، از سر گرفتن
refashion(فعل)
تعمیر کردن، دستکاری کردن
rehash(فعل)
تعمیر کردن
فارسی به عربی
تصلیح , کدمة
پیشنهاد کاربران
درود بر همگی. ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است. "راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده شده است و ریخت دیگر آن، "راییدن" در "آراییدن" است. ... [مشاهده متن کامل]
این بن واژه برابر "نظم دادن، مرتبت کردن، منظم کردن" می باشد. پیشوند "وی" که امروزه به شیوه "گُ" نیز بکار گرفته می شود ( برای نمونه گداختن ) "ویراستن" برابر "درست کردن، دوباره نوشتن" می باشد پس میتوان از همین واژه نیز بهره برد. یا میتوان "وی" را به "گُ" دِگَرگون کرد تا بِشَوَد "گُراستَن" با بن کنونی "گُرای". - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - کاربر /محسن شجری/ پیشنهاد بِسیار خوبی دادند. در زَبان انگلیسی این واژه به شیوه "repair" می باشد و در گذشته، به شیوه "reparare" بوده است و از دو بخش "re" برابر با "دوباره" و "parare" برابر با "آمادن، ساختن". پیشوند های برابر "دوباره" اینها هستند:"وا، وَم، بَر". "وا" را در "واکاوی" و "بَر" را در "بَرکَندن" دیده ایم ولی "وَم" از زبان اوستایی ( پارسی باستان ) می آید. پس میتوانیم واژگان "واآمادن، واساختن، وَمامادن، ومساختن، بَرساختن، برامادن" که واژه "واآمادن" برای دو "آ" پشت سر هم، یکی از "آ" ها پاک می شود پشت می شود "وامادن". از نِگاهِ ساده بودن و شایسته بودن برای گفتن روزانه "وامادن، ومامادن" بسیار درخور تر هستند. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - پس به جای واژگان "تمعیر، تعمیر کردن" میتوانیم همه "درست کردن، ویراستن، گُراستن، وامادن، وَمامادَن" را بکار ببریم. بنابراین، به جای واژگان زیر، وازگان روبه رویشان را بگوییم: 1 - تعمیرگاه=گُرایگاه، وامایگاه، وَماماگاه ( واژه آخری اِنگار از زبان دیگری آمده است ولی، نه! ) 2 - تعمیرکار=گُرایکُن، وامایکُن، وَماماکُن 3 - تعمیر پذیر=گُرایپَذیر، وامایپَذیر، وَماماپَذیر 4 - تعمیرات=گُرایها، واماها، وَماماها - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - بِدرودُ! ( شیوه نِوِشتار این دیدگاه را از کاربر گرامی و سرور /فرتاش/ ترانِگاشته اَم=کپی کرده ام. من که شیوه دیدگاه نوشتنم 70 درسد همانند ایشان است، پس تا 100 درسد به پیش می رویم! )
fix up
بازنو کردن
بهسازی کردن . ویرایش کردن . . نو آفرینی . . نوسرشتن . . .
تعمیر کردن = repair repair = re prepare re = باز = دوباره prepare = آمادن، آماده کردن بنابراین، تعمیر کردن = بازآمادن تعمیر = بازآمایی، بازآمایش