تعمل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. به تکلف به کاری پرداختن و سختی کشیدن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَعْمَلْ: عمل صالح انجام دهد (جزمش برای این است که شرط شده برای جمله بعدی)
معنی تَّعْمَلُ: انجام می دهد (بعد از کانت :انجام می داد)
معنی لُوطٍ: از پیامبران الهی و برادر زاده حضرت ابراهیم علیهم و علی نبینا السلام (لوط (علیهالسلام) رسولی بود از ناحیه خدای تعالی بسوی اهالی سرزمین مؤتفکات که عبارت بودند از شهر سدوم و شهرهای اطراف آن ،که گفته شده چهار شهر بوده : 1 - سدوم 2 - عموره 3 - صوغر 4 - صب...
ریشه کلمه:
عمل (۳۶۰ بار)
معنی تَّعْمَلُ: انجام می دهد (بعد از کانت :انجام می داد)
معنی لُوطٍ: از پیامبران الهی و برادر زاده حضرت ابراهیم علیهم و علی نبینا السلام (لوط (علیهالسلام) رسولی بود از ناحیه خدای تعالی بسوی اهالی سرزمین مؤتفکات که عبارت بودند از شهر سدوم و شهرهای اطراف آن ،که گفته شده چهار شهر بوده : 1 - سدوم 2 - عموره 3 - صوغر 4 - صب...
ریشه کلمه:
عمل (۳۶۰ بار)
wikialkb: تَعْمَل
پیشنهاد کاربران
تعمل درعربی که به فارسی معنی بشه میشه عمل میکنی
معنی اسم محمد صدرا بساطی
تعمل
[ آکرانیدن: آکرانستن: آکشتاندن: آکشتانیدن ] ( مص ل ] = [ تعمل]
۱ - کار گرفتن. کر گرفتن.
۲ - . . .
۳ - . . .
۱ - کار گرفتن. کر گرفتن.
۲ - . . .
۳ - . . .
تفاوت فعل و عمل: فعل به کار جزئی و لحظه ای مربوط می شود که به سرعت انجام شود اما �عمل� یک کار استمراری و همراه با برنامه ریزی قبلی است.
دهخدا: سختی کشیدن
انجام کار سخت