تعلق خاطر

/ta~alloqexAter/

مترادف تعلق خاطر: تمایل، دلبستگی، علقه، وابستگی

برابر پارسی: وابستگی، دلبستگی

مترادف ها

fixation (اسم)
ثابت کردن، تثبیت، تحکیم، تعیین، تعلق خاطر، دلبستگی زیاد، عشق زیاد، خیره شدگی

فارسی به عربی

عقد

پیشنهاد کاربران

تعلق خاطر یعنی نمیتونی اون کسی رو که بهت محبت کرده و بهت توجه کرده و کمکت کرده تا مشکلاتت رو پشت سربداری و ازشون عبور کنی فراموش کنی . یعنی شدت علاقه و دلبستگی و وابستگی به یک نفر. یعنی خیلی سخته فراموشش
...
[مشاهده متن کامل]
کنی و با ندیدمش اذیت ودلتنگ میشی . یعنی کسی رو با تمام وجودت دوست داشته باشی و براش فقط خوبی بخوای . تعلق خاطر در رابطه دوطرفه و محبت و علاقه و کشش دوطرفه است که به وجود میاد . تعلق خاطر یعنی دردناک و ناراحت کننده است کسی روکه از عمق جانت دوست داری و بهش کمک کردی و یابهت کمک کرده از دست بدهی و نبینی . یعنی اگر فرد محبوب و عزیزتان را نیینید آرامش خاطر ندارید و نمیتوانید از او دل بکنیدومجبوربدباخلا و نداشتند کنار بیایید . تعلق خاطر یعنی احترام گذاشتن و درک کردن و توجه خاص و مهربانی کردن با کسی که از عمق جان دوستش داریم و ندیدن و نداشتنش مایه دلشکستگی و اندوه و ناراحتی و پریشانی و دلتنگی است و یادآوری خاطرات گذشته برای رفع دلتنگی . تعلق خاطر یعنی دل کندن از کسی که دوستش داریم سخت است و فراموش کردنش هم سخت است . یعنی کسی را با تمام وجودت خواستن و در کنارش بودن باعث احساس اعتماد به نفس و رضایت و خوشحالی و آرامش و امنیت شود. تعلق خاطر یعنی دلبستگی و وابستگی و دوستی و صمیمیت و یکدلی و درک متقابل و احساس اینکه همدیگر را خیلی دوست دارند و خاطر و هوای هم را دارند و همدیگر را رنج وآزار نمی دهندو مایه آرامش و خوشبختی و موفقیت همدیگرشدن. یعنی فقدان و نبود و ندیدن و از دست دادن محبوب باعث غم واندوه و ناراحتی و رنجشش و دلتنگی شود

معنی کلمه تعلق خاطر ( ( توجه ) ) میباشد.
پاسخ به نظر شما دوست عزیز : ( , ^�alalo�^, )
[خاطر] کسی رو خواستن مفهوم متفاوتی از داشتن تعلق خاطر داره. درواقع [خاطر کسی رو خواستن] زیرمجموعه ترکیب اضافیِ [تعلق خاطر] هست که این ترکیب، بطور عمده برای بیان مسائل روان شناختی یا بالینی است.
...
[مشاهده متن کامل]

اما درمورد مثالت اینو با ۹۹٪ اطمینان میگم که خیلی خوب بوده و از تعداد لایک میشه فهمید که خیلیا لمس کردن این موضوع رو. چون حس تعلق [تعلق خاطر] به یک رابطه احساسی قوی رو از دید طرفین رابطه، بخوبی به تصویر کشیدی.

عمومی:
دِل مَشغولی؛ دلاویز؛ حسّ متعلق بودن؛
روانشناسی بالینی: محصول قلیان ( سرریز شدن ) مجموعه ای از حواسِ پوچ و بی اساس و یا حس نیاز به تسکین روحی ( که از امتلاء این خلأ حاصل میشود ) یا فیزیکی است
...
[مشاهده متن کامل]

گِره ذهنی؛ بن بست ذهنی؛ وابستگی روانی یک شخص به شخص یا اشخاص، به گروه یا دسته و یا به یک یاد و خاطره[در روانشانسی به آن خاطره یا حس، Trigger نیز میگویند]؛
مثال:
او حتّی ذرّه ای تعلّق خاطر ( یا حسِّ تعلُّق ) به میهنش ندارد

. . . بهترین سن جوانی را بدین سبک . .
همه ی اوقات با رنج وتَعَب . .
هرکه را باور به دستاویزطبیب،
تاکه زخم را مرحمی
عاری از اندک تعلق خاطر، پاشیدن نمک. . .
شعر "روبات" سایت شعرناب. و. شعر نو
وابستگی . دلبستگی .
دوست داشتن و
دوست داشته شدن
تعلق خاطر یعنی اون فرد رو انقدر دوست داشته باشی
که حتی نگاه هر کسی رو به اون تهدید بدونی
و نزاری که از پیشت بره و وابستگی زیاد به عبارت دیگه علاقه زیاد به طرف مقابل
که باعث میشه تو آدم بهتری بشی و خیانت نکنی و یه تعلقی به طرف داشته باشی
بهتره که با جمله بندی، کلمه رو توضیح بدین

بپرس