تعلق

/ta~alloq/

مترادف تعلق: دل بستگی، علاقه، علقه، وابستگی، دل بستگی داشتن، دل بستن، آویختن

برابر پارسی: دلبستگی، از آنی، خویشی، دارد | ( تعلّق ) بستگی

معنی انگلیسی:
belonging, attachment, dependence, concern, connection, possession

لغت نامه دهخدا

تعلق. [ ت َ ع َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) چنگ درزدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). درآویختن. ( تاج المصادر بیهقی ). درآویختن به چیزی و دوست داشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). پیوستگی و دوستی و محبت و دلبستگی و اتصال و ارتباط. ( از ناظم الاطباء ) :
در قطع تعلق از بدن راحت هاست
از خواب قیاس مرگ میباید کرد.
خواجه عبداﷲ انصاری.
چندانکه تعلق آدمی به روزی است ، اگر به روزی ده بودی ، به مقام از ملائک درگذشتی. ( گلستان ).
تعلق حجابست و بی حاصلی
چو پیوندها بگسلی واصلی.
سعدی ( بوستان ).
از این تعلق بیهوده تا بمن چه رسد
وز آنکه خون دلم ریخت تا به تن چه رسد.
سعدی.
و رجوع به ترکیبهای این کلمه شود. || قرابت و خویشی و انتساب. || علاقه تجارتی و معامله و علاقه شغلی و علاقه ملکی. || عهده و تصرف و ملک و مال و تملک و مالکیت. ( ناظم الاطباء ). || به اندک چیزی قناعت کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح نحو ) نسبت فعل به سوی غیرفاعل. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اصطلاح کلام ) در اصطلاح متکلمان ، نسبتی است ، بین عالم و معلوم. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

آویخته شدن، در آوی تن بچیزی، دلبستگی داشتن، بکسی یاچیزی، علاقه وپیوستگی داشتن
۱ -( مصدر ) آویخته شدن . ۲ - در آویختن دلبستگی داشتن . ۳ -( اسم ) دلبستگی . جمع : تعلقات .

فرهنگ معین

(تَ عَ لُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دلبستگی داشتن . ۲ - آویخته شدن .

فرهنگ عمید

۱. آویخته شدن، درآویختن به چیزی.
۲. دلبستگی داشتن به کسی یا چیزی، علاقه و پیوستگی داشتن.

مترادف ها

attachment (اسم)
ضمیمه، الصاق، علاقه، وابستگی، حکم، دلبستگی، تعلق، دنبال

dependency (اسم)
تبعیت، وابستگی، تعلق، بستگی، موکول، کشور غیر مستقل

فارسی به عربی

ارتباط

پیشنهاد کاربران

نگره های فارسی نوین و گیرای برابر دو واژه عربی مرتبط و ارتباط:
∆ رسش ⟡ رسش میان دو بخش مهم است
∆ رسایی ⟡ رسایی میان دو شعبه برقرار شد
∆ بستار ⟡ بستار میان دو شرکت قطع شد
∆ همکرد ⟡ همکرد دو گروه در پروژه عالی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

∆ رسش ( رساندن کشش ) ⟡ رسش پیام تو به من، قلبم را گرم کرد
∆ همرس/همرسی ⟡ همرس بودن در کار گروهی مهم است
∆ رسامان ⟡ رسامان قوی بین شعب برقرار است
∆ رساد ⟡ رساد تجاری با شرکای خارجی داریم
∆ رسایند ⟡ رسایند مؤثر با مشتریان داریم
∆ همکنش ⟡ همکنش بین المللی برقرار شد
∆ پیوست ⟡ این نامه پیوست دارد.
∆ پیوند ⟡ این دو شهر پیوند تاریخی دارند.
∆ رساوش ⟡ رساوش علمی گسترش یافت
∆ همگرد ⟡ همگرد بین المللی داریم
∆ گره ⟡ این دو موضوع گره خورده اند.
∆ همگرایی ⟡ همگرایی نگره ها بایسته است.
∆ پیامرد ⟡ پیامرد میان دو نهاد پایدار ماند
∆ همپی ( هم پیوند ) ⟡ این دو همپی هستند.
∆ همپا ( هم پا ) مخفف “هم پا” ⟡ این دو همپا هستند.
∆ رساگر ⟡ رساگر پیام صلح به جهانیان باشیم.
∆ همرس ⟡ همرس بودن در کار گروهی مهم است
∆ رسانگر ⟡ رسانگر خوبی ها به دیگران باشیم
∆ همرسانی ⟡ همرسانی در کار گروهی عالی بود
∆ وابند ⟡ وابند قوی در گروه فراپرسی داریم.
∆ رایند ( رای پیوند ) ⟡ رایند خوبی بین مردم برقرار شد
∆ همراست ⟡ همراست بودن حرف هامون نشان صداقته
∆ همخوان ⟡ همخوان بودن دیدگاه هامون کار رو راحت کرد
∆ هماوا ( هم آوا ) ⟡ هماوایی بین تیم های پژوهشی شکل گرفت
∆ همایش ⟡ همایش و تعامل خوبی با مخاطبان داشتیم
∆ راسپار ⟡ راسپار مستمر با مشتریان داشته باشید
∆ همبری ⟡ همبری منظم با شرکای تجاری ضروری است
∆ همگفت ⟡ همگفت سازنده با همتاز داشته باشید
∆ همکنش ⟡ همکنش سودبخشی بین هفت یار تیم برقرار است
∆ همتاب ⟡ همتاب مؤثری بین دو گروه پژوهشی هستند
∆ رسانور ⟡ رسانور خوبی در فضای مجازی هستیم
∆ پیوستش ⟡ پیوستش با مشتریان را بهبود دادیم
∆ رساوند ⟡ رساوند مستقیم با مدیران داریم
∆ پیوندار ⟡ پیوندار علمی را تقویت کردیم
∆ همیاب ⟡ همیاب تجاری را تقویت کردیم
∆ رساوری ⟡ رساوری میان دو گروه مهم است
∆ همایند ⟡ همایند خوبی بین دو تیم برقرار است
∆ پیوستمان ⟡ پیوستمان میان دو گروه هم اندیشی پایدار ماند
∆ رسانار ⟡ رسانار میان دو دانشکده نیرومند شد

وابست، بستار
سلیم
تعلق: دارندگی
همگانه ، همگانگی
همگانگی
وابسته، مربوط، ارتباط داشتن، برقرار بودن ربط بین، ربط، وابستگی، وابسته بودن
وابسته، مربوط، ربط داشتن، وابسته بودن، ارتباط داشتن
واژه تعلیق
معادل ابجد 610
تعداد حروف 5
تلفظ ta'liq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ]
آواشناسی ta'liq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژه نامه آزاد
در ترکیب به شما تعلق می یابد ، یعنی به شا اختصاص می یابد .
بسته، بستگی، همبسته، همبستگی
تعلق : دلبستگی داشتن ، وابستگی، ، ، ، ، ، ، میگم شما اخه چیزی بلدین
آویزش
علقه. علاقه. تعلق. پیوستگی. بستگی :
قدم را با حدوث آویزشی نیست
و گر آویزش است آمیزشی نیست.
عطار.
برابر پارسی واژه ( عضویت ) ، واژه ( ازآنش ) نیز می باشد:
تعلق داشتن=ازآنش داشتن
ازآنِ چیزی بودن= متعلق به چیزی بودن
مربوط بودن
همپذیری/ هم پذیری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس