تعطیلی

/ta~tili/

برابر پارسی: فرویش، بیکاری، بستار

معنی انگلیسی:
holiday, recess, vacation

مترادف ها

recessional (صفت)
تنفسی، تعطیلی، وابسته به موقع تنفس، فترتی

پیشنهاد کاربران

واژه ی رَستن، به چمِ آزاد و رها شدن است. این واژه، در انگلیسی و چند زبان دیگر اروپایی به گونه ی rest بکار میرود. واژه ای که میتوان، در جایگاهِ نامواژه، برابر با واژه ی عربی تعطیلی بکار برد، واژه ی � رَستی� است.
ترکیب ( خَست ) و ( بر ) به معنی خستگی بر
( خستبر )
بسته بودن

بپرس