تعطیل شدن


مترادف تعطیل شدن: منحل شدن، برچیده شدن، متوقف شدن کار، فعالیت

معنی انگلیسی:
close, to be closed or shut down

مترادف ها

shut (فعل)
بستن، مسدود کردن، پایین اوردن، بسته شدن، تعطیل کردن، تعطیل شدن، برهم نهادن، جوش دادن

shut down (فعل)
بستن، بسته شدن، تعطیل کردن، تعطیل شدن

prorogate (فعل)
بتعویق انداختن، تمدید کردن، تعطیل کردن، تعطیل شدن

prorogue (فعل)
بتعویق انداختن، تعطیل کردن، تعطیل شدن

فارسی به عربی

اغلق

پیشنهاد کاربران

بپرس