تعطیب. [ ت َ ] ( ع مص ) علاج کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مروسیدن شراب را تا بوی خوش گیرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). علاج کردن شراب برای تطیب بوی آن. ( از اقرب الموارد ). || پیدا گردیدن برآمدنگاه خوشه انگور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).